معنی مارکی بر خودرو
حل جدول
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عنوان نجبای اروپا بین دوک و کنت.
لغت نامه دهخدا
خودرو. [خوَدْ / خُدْ رَ / رُو] (نف مرکب) آنچه آدمی یا ستور آنرا نبرد. آنچه بخویشتن رود. آنچه بی اسب رود مثل اتومبیل و غیره. (یادداشت بخط مؤلف).
خودرو. [خوَدْ / خُدْ] (نف مرکب) که نکِشته و ننشانده اند. که تخم آن نکشته اند. که بی افشاندن تخم یا غرس نهال روید. نبات وحشی. دیمی. که بی کشتن روید. (یادداشت بخط مؤلف). خودرسته و بخودی خود سبزشده ناکاشته. (ناظم الاطباء). خودروی:
نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است
که داغدار ازل همچو لاله ٔ خودروست.
حافظ.
|| رنگ ناکرده که دارای رونق طبیعی باشد. (ناظم الاطباء). خودروی. || نودولت. نوکیسه. تازه بدوران رسیده. ندیدبدید. (یادداشت بخط مؤلف). خودروی. || بدون تربیت و بالیدگی و نمود بخودی خود. (ناظم الاطباء). خودروی. || (اِ مرکب) گل لاله. (ناظم الاطباء). خودروی.
علی آباد مارکی
علی آباد مارکی. [ع َ دِ] (اِخ) دهی است کوچک از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و 5 هزارگزی باختر راه دوساری به سبزواران. دارای 15 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کلمات بیگانه به فارسی
خودرو روباز
فرهنگ واژههای فارسی سره
خودرو روباز
فارسی به عربی
آلی، سیاره
معادل ابجد
1289